عدنانعدنان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

عدنان زیباترین لبخند خدا

حال و هوای مادرانه

1391/2/23 17:08
106 بازدید
اشتراک گذاری

تو


بشو خورشيد،


من ماه می شوم.

 

خورشيد من ؛

 

عــــــدنانم

 

«همه ی نام ها يک نام اند،

 

اما نام مادر ، زندگي را معنا مي کند


همه ی چهره ها يک چهره اند،

 

اما چهره مادر ،

 

گونه‌هاي خوش‌تر از شکوفه‌اش


چلچراغ تابناک خانه است.


خنده‌اش بهار پُر ترانه است،

 

اشتیاق به زیستن است ،

 

زادگاه من چشمهای مهربان توست
 

تویی که ازبین تمام مادرها ، مرا مادر خود کردی نامیدی

 

و امروز ؛

 

روز من...


روز مادر!

 

روزی که تو برایم به ارمغان آوری اش .

 

می خواهم از نو

در مهربانی چشم هایت زاده شوم...

.
.
.
.
.
می شود؟

 

عشقم به تو


خارج از تحمل خداست


بگو چه ‌کنم؟


مرد کوچـکم!

 

 امروز به بهانه دومین سال مادر شدنم می نویسم ..

 

برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست…

 

برای تویی که این همه شوق مادرانگی ، به خاطر وجود مهربانِ توست ...

 

برای تویی که آرزوهایت آرزویم است ..

 

و قلبی که مالامال است از عشــــــق تو !

 

اینکه تو هستی ؛

 

اینکه مرا " مامان " خطاب می کنی ؛

کافی ست برای یک عمـــــــــر آرامش !

 

ممنون که آمدی ،که هستی گل همیشه بهار من .

 

ممنون که مرا برای مادرت بودن انتخاب کردی .


ممنون که امروز را به نامم سند زدی .

 

چه خوب که من بهشت را ، به بوسه های تو بخشیـــــــده ام .


حالا ؛


همه جا بوی بهشت دارد و من ، عطــــــــر بوسه های تو ...

 

تو خوبِ عزیزِ فروردینیِ قصه زندگی منی...

 

که نمی دانم پاداشِ کدام کار خوبِ نکرده ای...

 

که توی دعاهای دلم مستجاب شدی...

 

 عدنان جان با تمام وجودم دوستتت دارم... (مامان هانی)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)