عدنانعدنان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

عدنان زیباترین لبخند خدا

دو زیبایی باشکوه ....

1391/6/18 16:05
90 بازدید
اشتراک گذاری

 

در عرش کبریا ، که هزاران فرشته هست


ای از تبار مهر خدا  ، تویی آرام جـــان ما  ..

 

همه را می شنوم، می بینم!

 

من به این عشقبازی ها می اندیشم!

 

به شما می اندیشم!

 

آرام جـــانم ؛

 

اين روز ها که چه زیبا وابسته به آقاي پــــــدرشدی .

 

به محــــض شنيدن صداي مهربون پدر ،


دستان تو


گشوده می شوند


سپس صورت ات


چشم ها و لب هايت


و بعد تمام ِ تو

 

غرق در آغوش پدر میشود و ...

 

 دلبري و دلبري و دلبري...

 

عدنان جان ؛

 

 چقدر شيرين است هر لحظه با تو بودن


در آغوش پدر آرام ميگيري  ، وقتي كه نوازشت میکنه ...

 

و تو، محبوب کوچک من؛

 

با دستان لطیفت ، نوازش میکنی و لبهاي كوچيكت و ميچسبوني به صورتش..

 

جوری عاشقی می کنی


در آغو شش


که هر دو شعله ور می شوید


مثل خورشید

 

و در این لحظه تو بهترین اتّفاقی بودی

 

که برای پدر افتادی ؛

 

پسرم ؛ پدرت عاشـــق توست . بي اندازه

 

چقدر خوبه که اون هم تجربه كنه ،لحظات شيرين با تو بودن رو ...


و من به خودم باليـــدم .به زن بودنم .به مـــــــادر بودنم.

 

که هر روزم با توست .

 

دل من عاشق این همه عاشقی ست ...

 

این روزها که هی نسیم ملایم بهشتی می شوی...

 

این روزها که هی تپش های قشنگ قلبت را موسیقی لحظه هایمان می کنی...

 

 تا آرامش لحظه های من و پدرت به هم نریزد...

 

هيچ چيزي قشنگ‌تر از تماشاي تو نيست .

 

زندگی همینه کوچولوی من؛


تو محشری به خدا ...

 

و تمام قصه عاشقی همینه  ...

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)