خوب همیشه من ...
" مهربان من! یادت می آید آن روز را... تمام سعی ات رو می کردی که چهار دست و پا بری، بایستی و حرکت کنی! تازه آن روز فهمیدم... چه حس و حالی داره دیدن ت تو این مواقع. دیدن تلاشت، خسته شدنت و باز شــــروع کردنت. یک نفس عمیق می کشم... همه ر یه هایم پر می شود از یک عطر به شتی ... وامروز ... لحظه ها خودشان هم باورشان نميشود که ... خوب و نازنین من ! امروز ایستادی! ...