پدر، تپـــــش قــلــب خــانه سبــــزمـــــــا
مهربانترین بابای دنیا
صـادقانه دوستـت داریم و هزاران شاخـه گـل شقایق تقدیـمت می کنیم!
روزت مبـــــارک
اي اهورا
من كه امروز، در باغ گيتي
چون درختي همه برگ و بارم
رنجهاي گران پدر را
با كدامين زبان پاس دارم
سر به پاي پدر ميگذارم
جان به راه پدر ميسپارم
عزیزکم؛
پدرت،-همان محبوب ترینِ روزگارم ؛
او خدا نيست، اما وفايش
كمتر از لطف و مهر خدا نيپست ...
همسرم نازنینم ؛ برایت رویاهایی آرزو می کنم تمام نشدنی ...
پسرم آقای کوچک ما ؛
حتم دارم تو هم روزی پدری خواهی شد ، چون پدرت بی مثال ...
فردا ، تو می خوانی و تصور می کنی و لبخند می زنی ،
امروز ، من می نویسم و تصور می کنم و لبخند می زنم ...
تو برای دیروزت ، برای تمام کوچک بودن و شیرینی ات ،
من برای فردایت ، برای تماااااام مرد بودن و منش و بزرگ بودنت ...
برایت شوق آرزو می کنم
آرامش آرزو می کنم