این خوشی های دوست داشتنی ...
آی عشق! آی عشق!
چهره آشنایت
پیدا نیست!
ژستتو بخورم منننننننننن
باری ... میگذرد این روزها ... چرایی و چگونگی اش را به ما چه کار؟؟؟
این روزهایت چه زیباست
این روزهای دوست داشتنی سه سال و 6 ماهگی ات...:
این روزهای نه چندان سرد پاییزی در بالکن 40 متری خانه همیشه سبزمان و پسرک همیشه خندانمان
این فرشته ها عجب آسمانی اند ... و من هر قدر بیشتر میدوم دورتر میشوم
عااااشقتم بی نظیرترین ِ من
آزادش میگذاریم .. هر چه میخواهد بردارد و هر چه میخواهد بگوید ... !!
ما هم به ذوق آمدیم و جلوس نمودیم روی صندلی بغلی و شروع کردیم به عکاسی
آی عشق ... آی عشق ... چهره ی آشنایت پیدا شد ... همین جا بود ... در خانه سبزمان ...
و اینگونه بود که این صبح دلگیر پاییزی را جور دیگر گذراندیم و کلی یاد گرفتیم و ساختیم
و پسرم خوشحال بود ...
با همین کیک خوردن و چند ساعتی رو در این بالکن بودن و زیر آفتاب پاییزی بازی کردن ...
خوب باشیدو شاد و ثانیه به ثانیه بودن با این موهبت های الهی رو قدر بدونید **
با خودمم هستمااا ***