عدنانعدنان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

عدنان زیباترین لبخند خدا

مقیاس دوست داشتن تو ....

1393/5/29 15:26
121 بازدید
اشتراک گذاری

بـــــــــــزرگــــــــــــــــــــــــــــــــ  ( فیل )

 

مـــــــــــــعمولــــــــــــــــــــــــــــــــی ( گربه )

 

 

کـــــــــــوچیکــــــــــــــــــــــــــــــ ( گنجشک )

 

 

 

در مکتب عشق جز تو استادی نیست ؛

 

جانم به فدایت ای عزیزِ مادر ...

 

این نقاشی ها تمرین اندازه های بزرگ ، معمولی ، کوچیک هست که توی کلاس موسیقی

 

یاد گرفتی و مربی موسیقی گفته که اندازه ها رو نقاشی بکنین و  شما ناز پسرکمان هم

 

بدون کمک همون طوری که دلت خواست ، روی کاغذ  تصویر سازی کردی

 

نقاشی اول به گفته پسرکمان سه تا خونه هست در  سه سایز که سقف و در و پنجره

 

خونه با قلمو و گواش نقاشی شده

 

و نقاشی دوم هم سه تا دایره که بزرگه ( فیل ) ، معمولی ( گربه ) ، و کوچیکه ( گنجیشکه )

 

داخل دایره ها هم گواش و اثر انگشت نازنین پسرم هست .

 

من به شوق لمس سرانگشت های تو

 

عاشق تمام شکوفه های بهار شده ام

 

آیین جدیدی ست دوســـت داشتن تو

 

بهار را از دســـتان خدا ربــوده ام

 

و امروز این مقیاسها شده دلیل دوست داشتن تو ....

 

میگم  : عدنان جون بابا رو چقدر دوست داری ؟

 

میگی : بــــــــــــــــــــــزرگ

 

میگی : بابا فیـــــــله

 

با گفتن فیل ؛ این تویی که بلند می شوی و با قدمهای بزرگ مانند فیل راه میری

 

میگم : مامان و چقدر دوست داری ؟

 

می گی : مــــــــعمولــــــــــی  ، کو چیک گریهگریه

 

آخه چرا شیرین بیانم ؛

 

من چکار می تونم بکنم اون لحظه ، جز اینکه بکوبم روی سینه م و قربون صدقه ات برم ؟


چکار می تونم بکنم ، جز شکر برای وجودت ؟

 

و چقدر حال مرا خوب میکنند همین دوست داشتن های کوچک

 

اینو بگم نازنینم که کلاٌ برای مــــــردها ارادت داری و همه مردها رو بدون استثناء

 

بـــــــــــزرگ اندازه فــــــــــــیل دوست داری

 

ولی خانم ها رو یا کوچیک و یا معمولی دوست داری

 

البته این افکار کودکانه توست که شاید چون مردها رو بزرگ و قویتر از زنها میبینی این

 

حس رو داری که باید به اندازه بزرگیشون دوست داشته باشی و این حق توست

 

عزیز جان من ؛

 

هر جور که دوست داری احساست رو بیان کنی

 

این ها رو نوشتم ....

 

یادم بماند که از کجا شروع شد قصه اندازه دوست داشتنت ...

 

می نویسم که با دوباره خواندنشان دلم یادت باشد و بخندم...


که تو هم بخوانی و لبخند کنج لبانت، بنشیند!

 

اینهایی که گفتم، همه ی احوالات حرف های این روزهای تواند در جمع  خانواده ...

 

. دوستت دارم ، عزیز جان من  ؛

 

چقدر بی اندازه ، چقدر بی تاااااا .

 

مامان هانی **

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)