عدنانعدنان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

عدنان زیباترین لبخند خدا

تولدت مبـــــــــارک زیبــــــاترین بـــــــهانه من ...

  سلام ماه من ..   نازنین همسر مهربان من ؛   دیدی آنقدر تقویم هایمان ورق خورد تا دوباره تولـــ ـدت شد ..   ماه من ..!   نا ممکن است که احساس خود را نسبت به تو، بتوانم با واژه ها بیان کنم   با این همه هنگامی که می خواهم اینها را به تو بگویم و یا بنویسم   واژه ها حتی نمی توانند ذره ای از ژرفای احساس اتم را بیان کنند   آغاز سی و چند سالگی ات مبارک ..!   مرد مهربـــــونم ؛ ع شــــــــــــق همیشگی خودم   تو 33 ساله شدی ..   عهدمان 5 ساله ..   نوروزمان 6 ساله .. ...
14 مرداد 1391

بیش از عشق بر تو عاشقم

همسر عزیزم   من عشق را در تو   تو را در دل   دل را در موقع تپیدن   وتپیدن را به خاطر تو دوست دارم   من غم را در سکوت   سکوت را در شب   شب را در بستر   وبستر را برای اندیشیدن به خاطر تــــــو دوست دارم   زندگی را به خاطر زیبایی اش   و زیباییش را به خاطر تو دوست دارم   من دنیا را به خاطر خـــــــــــدا یش   خدایی که تو را خلق کرد دوست دارم     دوستت دارم عزیزترینم ...
12 مرداد 1391

دندان هفتم ...

هزار گل اگرم هست ، هر هزار تويي گل اند اگر همه اينان ، همه بهار تويي   و آمدن دندان هفت ـم بر تـو  مبــــــــــــــــــارک ...   لبخند تو را می بینم ...   لبخند تو با آمدن 7 مروارید، روی لثه صورتی رنگت چه شیــــــــــــــــــرینه .   پس تو لبـ خـند بزن   شادیت را گر ببینم شـــــــاد م   شکفتن هفتمین مروارید ، 15 ماه و 21 روزگی.       ...
10 مرداد 1391

این روزهای ما ...

خدایاااااا؛ شکــــــــــــرت... عدنان من ، پسر بی نظیر من، همه ی قلب و امید من؛   هنوز هم تـــ ـــو همان خوبِ همیشه ای...    و من، همان بـــی قــــــــــرارِ همیشهء نوشتنِ از چشم های عزیزت...   چقدر هوای چشم هایت، نبضِ نف س های منه !!!...   گل قشنگم ؛ چقدر بزرگ شدنت را تماشا مي کنم و اين لبخند براي تــ ـوست       شادي داشتنت شادي بغل کردن سازي ست که درست نمي شناسمش درست مي نوازمش ...
2 مرداد 1391

فقط تو !

"بخند پری کوچک دریاچه دلِ من "   من خوشحالم   من خوشحالم از صدای بازیهای تو و پدرت .   خوشحال از پیچش پر طپش عشق پدر و پسر ، که احساس را معنا می کند .    آری ، من خوشحالم   از وابستگی ات به پدرت.   خوشحال از تکرار با تو بودنها   خوشحالم از لحظه هايي که بی تاب پدرت می شوی ...   خوشحالم از اینکه آرو مــ ت می کنه ... چه خوب که این همــــه عاشقی می کنید با هم ...   و من خوشحالم از آرامش همیشگی که در کنار شما دارم   پدرت، بی شک معن...
20 تير 1391

دندان ششم ...

سرو روان من ؛   دندان ش ش م بر تو مبارک ..   چقدر دوس تت دارم    اندازه ی يه عالمه   تو آسمان آبی آرام   و روشنی   تو آنقدرخـــوب و آرومی   که من از نوک زدن این 6 تا دندان ت ، هیچ نفهمیدم ؟!   فقط خندیدی و خندیدی ...   مانند خنده های تو پیدا نمی شود    پس بخند تا همیــــشه   فــــــــــدای مرواریدهای تازه شک فته تو .......   فــــــــــــدای خن ده های تو.............! ...
15 تير 1391

خوب همیشه من ...

" مهربان من!   یادت می آید آن روز را... تمام سعی ات رو می کردی که چهار دست و پا بری، بایستی و حرکت کنی! تازه آن روز فهمیدم...  چه حس و حالی داره دیدن ت تو این مواقع. دیدن تلاشت، خسته شدنت و باز شــــروع کردنت.   یک نفس عمیق می کشم...     همه ر یه هایم پر می شود از یک عطر به شتی ...   وامروز ...    لحظه ها خودشان هم باورشان نميشود که ...   خوب و نازنین من ! امروز ایستادی! ...
10 تير 1391

دندان چهارم و پنجم ...

سبز آبي کبود من ؛   دندان چها رم و پنجم ات مـــــــــــبارک .   پسر گلم ، غافلگير شدم از روييدن دندان پنجم و ششم ات.هم زمان با هم... ♥ . ♥ . ♥ . ممنون از تو كه مثل هميشه صبوري كردي فــــدايت شوم.   مبهوت خنده هاتم ،   وه چه شیرینست ، دیدن الماس های کوچک ، که با خنده هات پیدا می شه ..   دوباره دوستـــت دارم مـــــ دام ...   خوب من ، تــــــــو فقط ب خـند   ✔ . شکفتن چهارمین و  پنجمین مروارید ، در 14 ماه و 20 روزگی.     ...
10 تير 1391

کلاه زرین

من مادری نگرانم ، مادری نگران برای پسرم ،   هنگامی که بادهای سختی و مصیبت می وزد همیشه به یاد داشته باش  کلاه تفکر مثبت را به سر بگذاری :)      این  عکس ها با کلاه های کودکی تو تنها برای قشنگی نی نی پسرم هستند . بماند که بعدها چه عکسهایی با کلاه های مختلف به یارگار داشته باشی ...   و من مادر  تو ، پیش بینی می کنم روزهای خوب آینده را... اینکه تو همچنان خوبی، پاک. عجب لحظات شکوهمندی... مادر ! روزی را ببینم تحصیلاتت به پایان رسیده و من و پدرت آمده ایم برای جشن پایانیِ آن. روزی را ببینم تو با کلاه زیبای...
2 خرداد 1391