یک قدم با تو ...
ای آنکه زنده از نفس توست جان من آن دم که با توام، همه عالم ازان من در یک صبح زیبای بهاری با خانواده اومدیم برای خوردن صبحانه در پارک بسیار زیبای نهج البلاغه ... خیلی خوب بود ... پسرکم کلی شاد بود .. م خندید .. بدو بدو میکرد .. بازی میکرد و خلاصه بهتر از این نبود که تو این قدر شاد بودی ... صبحانه دسته جمعی مون هم به همراه ( بابایی ، آنا ، ددی ، جونیش ، خاله مهسا و همسری همیشه شاد مثل گل پسرم ) خیلی مزه داد جان دل م ؛ کودک بی نظیر من؛ ماهردو، دراین صبح طربناک بهاری از لانه برون آمده، داد سر پرواز پرواز به آنجا که نشاط است و امیدست. پرواز به آن...